کد مطلب:245574 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:277

اقرار به امامت حضرت جواد
قاسم بن عبدالرحمن می گوید: من زیدی مذهب بودم. روزی به بغداد رفتم. دیدم مردم در رفت و آمدند و بعضی بالای بلندی می روند. گفتم:



[ صفحه 184]



چه خبر است؟

گفتند: امام جواد علیه السلام می آید. با خود گفتم: چطور امامیه اعتقاد به امامت این جوان پیدا كرده اند؟ تا این معنا از خاطر من گذشت، حضرت رو به من كرد و فرمود: یا قاسم بن عبدالرحمن «أبشرا منا واحدا نتبعه انا اذا لفی ضلال و سعر».

قوم حضرت صالح علیه السلام گفتند: آیا از آدمی پیروی كنیم كه از جنس ما است؟ در این صورت، قطعا ما در گمراهی و آتش سوزان هستیم؛ یعنی تابع او نمی شویم.

دوباره در دل خود گفتم: او ساحر است. امام علیه السلام رو به من كرد و فرمود: «القی الذكر علیه من بیننا بل هو كذاب أشر»؛ آیا از میان ما ذكر بر او القا شده است (و با آن كه ما سزاوارتریم) بر او وحی نشده، بلكه او دروغگوی متكبر است.

قاسم بن عبدالرحمن می گوید: وقتی دو مرتبه حضرت از درون من خبر داد، من به امامت آن حضرت اقرار كردم و از مذهب خود دست برداشتم. [1] .


[1] منتهي الآمال، ج 2، ص 587.